از قالب فروش فایل زونکن رونمایی شد (کلیک کنید)

کتاب الکترونیکی ارمغان جاوید

armaghan javid ebook
دسته بندی : , برچسب : , تاریخ انتشار : 29 آبان 1397تعداد بازدید : 1443
زبان

فارسی

نوع فایل

PDF

سال چاپ

1392

تیراژ

3200

ISBN

9786009495535

تعداد صفحات

178

ناشر

نشر فدک

نوبت چاپ

2

حجم

6.7 مگابایت

آخرین خریداران
  • آواتار
تعداد فروش : 12

قیمت اصلی 21,000 تومان بود.قیمت فعلی 17,900 تومان است.15

قوانین استفاده

خرید محصول توسط کلیه کارت های شتاب امکان پذیر است و بلافاصله پس از خرید، لینک دانلود محصول در اختیار شما قرار خواهد گرفت و هر گونه فروش در سایت های دیگر قابل پیگیری خواهد بود.

  • دسترسی به فایل محصول به صورت مادام‌العمر
  • ۶ ماه پشتیبانی کاملا رایگان و تضمین شده
توضیحات مختصر محصول
کتاب الکترونیکی ارمغان جاوید

این پست بعنوان نمونه برای پوسته فروش فایل زونکن در نظر گرفته شده و فروش واقعی ندارد.

 

خداوند متعال جایی مخفی نشده و یا گم نشده است که بشر بخواهد؛ او را پیدا کند. خداوند متعال در همه جا حضور دارد و هیج جایی از عالم از وجود خدا خالی نیست. این انسان است که در این دنیای فانی گم شده است که باید اول خودش را پیدا کند. کودکی که در وسط بازار، دستش از دست مادر، جدا شده؛ مادرش گم نشده؛ بلکه این کودک است که گم شده است. مادر حضور دارد. کودک باید با جیغ و داد، تلاش کند تا مادرش را پیدا نماید.

آری چه زیبا فرموده است؛ پیامبر عظیم الشأن اسلام صلی الله علیه و آله: «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّه؛ هر کس خود را شناخت، خدا را شناخته است»

شناخت خدا با علم به تنهایی به دست نمی آید. شاید کسی در مقام سخن و استدلال بهترین دلیل ها را برای اثبات وجود خداوند، ارائه کند؛ ولی خدا را باور نداشته باشد. راننده ای که با سرعت غیر مطمئنه حرکت می کند؛ علم دارد که حادثه در کمین اوست؛ ولی چون باور ندارد به حرکتش ادامه می دهد. حضرت ابراهیم علیه السلام علم داشت به حیات مردگان؛ ولی از خداوند متعال خواست؛ که کیفیت زنده شدن مردگان را از نزدیک ببیند. تا به مرحله بالاتری از علم که اطمینان و آرامش خاطر است؛ برسد. پس صرف این که کسی درس بخواند یا بر علم کلام مسلط باشد؛ نمی تواند ادعا کند که عاشق خدا است. به خدا ایمان داشته و او را باور دارد.

رسول خدا در مدینه با تعدادی از اصحاب، از محلی عبور می کردند. دیدند پیرزنی بی سواد، با دستگاه دستی نخ ریسی، در حال ریسیدن نخ است. فرمودند: مادر! خدا را چگونه شناختی؟ دست از کار کشید و دستگاه دستی خوابید. گفت: من خدا را از طریق دستگاه نخ ریسی ام شناختم. چرخ به این کوچکی نیاز به گرداننده دارد. اگر من آن را نچرخانم؛ از کار می افتد. مگر می شود؛ دنیا با این همه بزرگی و عظمتش، با ستارگان و ماه و خورشید، خود به خود اداره شود! حتما یک گرداننده ای دارد که همان خدا است.

 

 

نمایش بیشتر
توسط
تومان